تفکر سیستمی چیست و مفهوم تفکر سیستمی به چه معناست؟
در دنیای امروزی که همه چیز در آن خیلی سریعتر و پیچیدهتر و در هم تنیدهتر شده، تفکر به روشهای سنتی دیگر پاسخگو نیست، به همین دلیل است که اکثرا از نتایج خود راضی نیستیم! امروزه یادگیری تفکر سیستمی و درک مفهوم تفکر سیستمی برای همه افراد و همه کسب و کارها امریست ضروری و از واجبات است.
تفکر سیستمی معتقد است هنگامیکه به موضوع و یا مسئلهای بر میخوریم، همزمان باید هم کلیات و هم جزئیات آن مسئله را بطور عمیق و از نگاهی متفاوت بررسی و مورد ارزیابی قرار دهیم تا بتوانیم به راهکارهای جدید و البته اثربخش دست پیدا کنیم.
شاید در نگاه اول مسائلی از قبیل کسب و کار، بازاریابی، فروش، کارتیمی، ارتباطات عاطفی، فرزند پروری و... را مرتبط با تفکر سیستمی ندانید اما پس از یادگیری تفکر سیستمی و درک مفهوم آن، یقینا نگرش سیستمی و دیدتان تغییر خواهد کرد.
تفکر سیستمی چیست
تفکر سیستمی یعنی دیدن موضوعات در قالب یک سیستم
تفکر سیستمی یعنی سازماندهی اطلاعات برای رسیدن به معنا !
تفکر سیستمی یعنی، ساخت مدل های ذهنی از چیزهایی که هر روز تجربه می کنیم
تفکر سیستمی یک نوعِ خاص نگرش به دنیاست که برای تصمیم گیری به ما کمک می کند و پیچیدگی های ارتباطی و زمانی را نیز در نظر می گیرد.
در واقع تفکر سیستمی از ما می خواهد که عمیقتر فکر کنیم و از آن مهمتر، چیزی که فکر می کنیم را به چالش بکشیم!
یعنی وقتی به موضوع و یا رویدادی فکر می کنیم، سطحی نباشد، سعی کنیم تا فلسفه پشت آن و الگوی پنهان شده در آن را بیابیم، همچنین درک کنیم که ارتباط بین اجزاء چگونه است و بسنجیم که اگر در راستای بهینه سازی سیستم، جزء و یا اجزائی را تغییر دهیم، آن تغییر یا تغییرات تا کِی و تا چه زمانی می توانند به سلامت و بهبود عملکرد سیستم کمک کنند؟!
در تفکر سیستمی چگونگی تعامل بین اجزاء و همچنین تاثیر اجزاء بر یکدیگر و محیط، مورد بررسی قرار می گیرد. پایه و اساس تفکر سیستمی یادگرفتن روشهای جدید تفکر است که با دنیای واقعی مطابقت دارند، که سرانجام به نوآوری های بهتر و نتایج بهتری منتهی شوند.
در تفکر و نگرش سیستمی استفاده از فکر و ذهن بیش از بکارگیری چشم به عنوان ابزار دیدن، ضرورت دارد.
تعریف سیستم / سیستم چیست؟
سیستم مجموعهای است که کلیه اجزای آن با یکدیگر در ارتباط هستند (رابطه متقابل / Inter-relation) و هر جزء وظیفهای مشخص دارد که طی انجام فرآیندها و پردازشهایی، ورودیها را به خروجیها تبدیل میکنند. به بیانی دیگر، سیستم مجموعه ای از جزءهایی است که با تعامل یکدیگر " یک کل " را بوجود می آورند و کل بدون هر جزء ناقص است.
عناصر یک سیستم، همان اجزای یک سیستم هستند،
از طرفی عناصر یا اجزای ناپیوسته و مستقل، هرگز نمیتوانند یک سیستم را تشکیل دهند؛
از طرفی دیگر، عناصری وجود دارند که خودشان یک سیستم به حساب میآیند که به آنها "خرده سیستم" می گوییم؛
بنابراین خیلی اوقات پیش می آید که یک سیستم، خود از چند خرده سیستم تشکیل شده باشد.
تفکر سیستمی = تفکر ترکیبی + تفکر تحلیلی
" تحلیل " دانش ایجاد می کند و " ترکیب " درک را افزایش می دهد.
" دانش " از جزء به کل و " درک " از کل به جزء جریان دارد و حرکت می کند.
تحلیل به درون چیزها می نگرد ولی ترکیب از بیرون به آنها نگاه می کند!
در تفکر سیستمی، توصیه می شود که ترکیب قبل از تحلیل انجام گیرد. در تفکر تحلیلی، چیزی که می خواهیم بررسی کنیم، به عنوان " یک کل " تجزیه می شود اما در " ترکیب " چیزی که می خواهیم بررسی کنیم، به عنوان " یک جزء " از کلی که آن را در بر گرفته، بررسی می گردد.
برای درک بهتر مفهوم تفکر سیستمی به مثال های زیر توجه کنید:
مثال اول (در حوزه کسب و کار):
شخصی که تفکر سیستمی دارد به مسئلهای مانند "کاهش فروش" سطحی نمی نگرد و ساده از این مسئله نمی گذرد، مثلا نمی گوید چون امسال وضع مالی مردم خیلی خوب نبوده پس ما هم خوب نفروختیم!
از خود می پرسد دلیل پشت این داستان چه می تواند باشد؟
عمیق بررسی می کند و متوجه می شود که این کاهش فروش ناشی از تغییر ذائقه بازار بوده نه کم بود نقدینگی مردم!
مثال دوم (در حوزه مهارت های فردی):
فرض کنید نتوانستهاید همه کارهای روزانه خود را انجام دهید و از این بابت احساس بدی دارید! مدام خود را سرزنش می کنید و برچسب اهمال کار و تنبل را به خود می زنید!
اما اگر تفکر سیستمی را یاد گرفته باشید، طور دیگری برخورد می کنید؛
در این مشکل عمیق تر می شوید، متوجه می شود که این اتفاق فقط همین یک بار نبوده و در گذشته بارها پیش آمده! از خود می پرسید، چرا اینطور است؟!
اینجاست که به الگویی پنهان در این موضوع پی می برید و می بینید که ای دل غافل...، دلیل این اتفاق بی کفایتی شما نیست، دلیلش عدم همخوانی تعداد کارهای شما با تعداد ساعات روز شماست!!!
تازه می فهمید که ظرفیت شما برای انجام کار در روز، مثلا 5 تا کار هست اما شما برای خودتان 20 تا کار تراشیده اید! خب بدیهی است که نمی رسید همه کارهای خود را انجام دهید!
بنابراین به این جمع بندی می رسید که در مهارت نه گفتن و در مهارت مدیریت زمان و برنامه ریزی مشکل دارید، نه اینکه لزوما تنبلی باعث آن باشد!
پس راهکار اینست که برای یادگیری مهارت نه گفتن و مهارت برنامه ریزی و اولویت بندی کارها به طور جدی وقت بگذارید و تمرین کنید.
فکر می کنم با این دو مثال تا حدودی متوجه مفهوم و کاربرد تفکر سیستمی شده باشید و این دیدگاه را پیدا کرده باشید که "کاهش فروش" دیگر یه مشکل نیست بلکه یک فرصت است! فرصتی است تا ببینید که چرا فروش کاهش پیدا کرده و چرا از ما خرید نکرده اند و اینگونه فلسفه پنهان آن را کشف کنید،
و یا در مثال دوم کشف می کنید دلیل به اتمام نرسیدن کارهای روزانه شما، نداشتن مهارت کافی و مورد نیاز است، بنابراین این شانس را پیدا می کنید که فرصت یادگیری را به خود بدهید.
اغلبِ مفاهیم تفکر سیستمی با مدل ذهنی شباهت ها و مرزهای نزدیک به هم دارند اما تفاوت هایی وجود دارد که این دو مفهوم را از یکدیگر متمایز می کند.
جمع بندی
دریافتیم که در تفکر سیستمی، علاوه بر توجه به تعامل بین اجزای درون سیستم، به تعامل سیستم با محیط و تعامل کارکردی بین اجزاء سیستم هم توجه می شود.
همچنین متوجه شدیم هر سیستمی را لزوما نمیتوان به اجزای مستقل تقسیم کرد و فهمیدیم که "دیدن و پیدا کردن الگوها" چقدر می تواند با اهمیت باشد. کشف این الگوها و مدلها به ما اجازه می دهد سیستمها را بهتر درک کرده و آنها را طوری طراحی کنیم که به نتیجه دلخواهمان برسیم.
البته مفهوم تفکر سیستمی و یادگیری آن بسیار مفصلتر از این حرفهاست.
در این مقاله سعی شد یک دید اولیه عالی به شما مخاطب عزیز ارائه کنیم تا با مقوله تفکر سیستمی بهتر آشنا شوید و در مقالههای بعدی به جنبههای دیگر و حرفهایتر تفکر سیستمی خواهیم پرداخت.
مقاله های تکمیلیِ پیشنهادی:
عادت کنیم تفکر سیستمی داشته باشیم
کاربرد تفکر سیستمی در بخشهای مختلف
امیدواریم این مقاله را از ما (آکادمی آموزشی متامرفیک) پذیرفته و توانسته باشیم رضایت شما را جلب نماییم. مقالات تکمیلی دیگری در خصوص مبحث تفکر سیستمی ارائه و منتشر کردهایم که میتوانید مطالعه بفرمایید.
شاد و دلنشین باشید