...محلی برای پرورش فکر و ایجاد تغییر و تحول
وارد شوید
x
یا
x
ثبت
x

یا

در تمرین کردن استقامت مهم است نه شدت!

تمرین کردن سخت است

قُلک مهارت های خود را با تمرین کردن پر کنید!

قبل‌تر در مقاله‌ای جداگانه در خصوص «نقش و اهمیت استعداد و تلاش و مهارت و رابطه آنها با دستاورد» صحبت شد، در این مقاله سعی دارم کمی از اهمیت تمرین و اینکه اصلا چرا باید تمرین کنیم برایتان بگویم و با این جمله شروع می کنم: " اگر فکر می کنید تمرین کردن کار سخت و طاقت فرسایی است، باید بگویم که بله همین طور است، درست فکر می کنید؛ اما خب کی چی؟! "

بله تمرین کردن سخت است، خب که چی؟!

چطور می توانید انتظار داشته باشید به مهارت های مورد نظر خود دست پیدا کنید؛ اما بدون تمرین و سرسختی؟!

اینبار کمی شمشیر را از رو بسته ام!!! شوخی می‌کنم، البته شما عزیزانی که در حال مطالعه و یادگیری هستید کارتان درست است؛ اما یقینا هر کدام از شما مواردی را که در ادامه عرض خواهم کرد تجربه کرده اید و مطمئن هستم در انتهای این مقاله صحبت های بنده را تایید می کنید، اما چه می شود با وجود اینکه این موارد را می دانیم و تایید می کنیم؛ اما باز هم بعضا رفتار دیگری انجام می دهیم؟!

کافیست یک نگاهی بیندازید به دوران کودکی خود تا به امروز؛ چه مهارت هایی لازم بوده که مجبور به یادگیری آنها بوده اید؟ حالا که به آن مهارت ها را دارید، آیا جز این بوده که با تمرین و ممارست به آنها دست یافته اید؟

همین که الان در حال خواندن این مقاله هستید، یعنی به «مهارت خواندن» به زبان فارسی مسلط هستید، سئوال؛ آیا خیلی راحت و در مدت زمان کوتاهِ چند ساعته این مهارت را یاد گرفته اید؟

یک نگاهی به دست خط خود در روزهای ابتدایی یادگیری نوشتن بیندازید، آن موقع چطور می نوشتید و الان چطور؟! برای بهتر شدن هر روز چقدر سیاه مشق نوشتید؟ (البته ممکن است مثل من همچنان بد خط باشید! اما پس از آن تمرینات زیاد و مستمر در حال حاضر خیلی راحت‌تر و در زمان کوتاه‌تر و با تسلط بیشتری این کار را انجام می‌دهید.

خیلی مهارت های دیگری را از کودکی تا کنون با زحمت زیاد یاد گرفتیه اید که اگر در آنها ریز شوید نمی توانید آنها را بِشمارید، مهارت هایی مثل:
کوبیدن دست‌ها به یکدیگر، گرفتن وسائل در دست، نشستن، راه رفتن، دویدن، حرف زدن (بیان کلمات و ساختن جملات)، استفاده از قاشق و چنگال، با ادب صحبت کردن، انواع بازی های حرکتی و فکری، لباس پوشیدن، بند کفش بستن، رنگ آمیزی، دوچرخه سواری و...؛

اینها همه نمونه های ساده و پیش پا افتاده‌ای هستند برای اینکه با خود صادق باشیم و بدانیم بدون تمرین و تکرار زیاد آن هم تمرین آگاهانه، نمی توانیم هیچ کاری را به درستی و با دقت لازم انجام دهیم.

«استعداد» یک امر طبیعی و ذاتی است؛ اما «مهارت» با انجام ساعت ها کار پیوسته و هدفمند در وجود ما شکل می گیرند.

 

در این رابطه ضرب المثلی پر معنا نیز وجود دارد "کار نیکو کردن از پر کردن است"

 

اگر تلاش نکنیم استعداد ما مانند یک آب راکد در یکجا باقی می ماند و تبدیل به مرداب می شود و اگر می خواهیم به جریان بیفتید پس باید تلاش کنیم. استعداد نمی تواند به تنهایی و به خودی خود برای ما اثربخش باشد، این سرسختی و کار زیاد است که موجب می شود آن پتانسیل درونی (استعداد) نمود پیدا کند. در واقع بدون تلاش، «استعداد» ظرفیتی است که از آن استفاده نخواهد شد!

سرسختی و جان سختی در تمرین به استقامت ربط دارد نه به شدت!

ما باید بتوانیم کار و یا مهارتی را هر روز به طور پیوسته و در طول زمان (بلندمدت) انجام بدهیم تا بتوانیم به نتیجه دلخواه برسیم؛ نه اینکه یک مدت با شدت آن را انجام دهیم و بعد رهایش کنیم!

برای مثال، خیلی ها در ابتدا با یک شور و علاقه زیادی شروع می کنند به یادگیری موسیقی و نواختن ساز ولی چون به طور مداوم و منظم و به صورت روزانه تمرینات لازم را انجام نمی دهند (استقامت لازم را ندارند) مسلما نتیجه‌ای هم نمی‌گیرند؛ به همین دلیل است که خیلی ها به دنیای موسیقی پا می گذارند؛ اما پس از مدتی آن را رها کرده و صرفا تماشاچی می شوند.

سئوال اینجاست، واقعا فرق این افراد با نوازندگان خوب و توانمند در چیست؟
من به شما می گویم: "چند سال تمرین بی وقفه و پر زحمت بدون غر زدن و لوس بازی در آوردن!"


آزمایش تردمیل

در سال 1940 در دانشگاه هاروارد آزمایشی با عنوان «آزمایش تردمیل» انجام شده است که خلاصه آن به شرح زیر است:

تِرِدمیل در یک زاویه سخت قرار داده شده بوده، شیب زیادی داشته و با سرعت نسبتا زیاد حرکت می کرده؛ افراد بایستی روی آن حرکت می کردند تا زمانیکه دیگر نمی توانستند ادامه دهند و یا از ادامه کار منصرف می شدند؛ اما مهم‌تر از اینکه آن فرد بتواند زمان بیشتری را روی تردمیل تحمل کند و دوام بیاورد این بوده است که آن فرد فردا هم بیاید و سوار آن تردمیل بشود!

نتایج این تحقیق که در بازه زمانی طولانی نیز ادامه داشت نشان داد، کسانی که با تلاش و اراده زیاد توانسته بودند روی تردمیل زمان بیشتری دوام بیاورند و استقامت بیشتری داشته باشند و در روزهای بعد هم (فارق از سختی‌هایی که آن کار دارد) مجددا آمده بوده و آن کار را انجام داده اند؛ در ادامه و در جنبه های مختلف زندگیشان افراد موفق‌تری بودند و عملکرد بهتری از خود نشان داده اند.


مگر تمرین کردن لذت بخش است؟

تمرین بابد اثربخش باشد قرار نیست لزوما لذت بخش هم باشد! خیلی از مردم این تصور را دارند که تمرین باید لذت بخش باشد؛ ولی وقتی اقدام به تمرین می کنند و با واقعیت روبرو می شوند و می بینند که تمرین زحمت فراوان دارد، عرق ریختن دارد، جان سختی می خواهد و...، از تمرین کردن صرف نظر کرده و عطایش را به لقایش می بخشند!

ما باید بدانیم هدف از تمرین سنجش پیشرفتمان است، اینکه چقدر مهارت‌هایمان در حال بهتر شدن است بنابراین، ما باید به این دید به تمرین نگاه کنیم. اگر بخواهیم ببینیم که تمرین کردن چه احساسی به ما می دهد؟ به احتمال زیاد از تمرین گریزان و دلسرد خواهیم شد!

باید بپذیریم کسب هر مهارت و تخصصی، سختی‌ها و چالش‌ها و هزینه‌های خود را به همراه دارد و همانطور که قبل‌تر اشاره شد این موارد اجتناب‌ناپذیر هستند و همچنین باید بدانیم به طور کل تمرین کردن برای اکثر آدم‌ها کار دلچسبی نیست، از قضا لزوما قرار نیست که لذت بخش هم باشد، مهم نتیجه تمرینات است.

با کمی دقت می توان به این نتیجه رسید و متوجه شد که افراد متخصص و ماهر در رشته های مختلف که سال‌ها تمرین و تلاش کردند تا به این جایگاه برسند، پس از دوران اوج خود و یا در زمان بازنشستگی دیگر آن وقت و انرژی را برای تمرین کردن نمی گذارند و این نشان می دهد که تمرین کار دلچسبی نیست؛ ولی صرف این صحبت‌ها که نمی‌شود دست از کار و تلاش و تمرین برداشت (هر وقت بازنشسته شدیم ما هم کمتر تمرین خواهیم کرد!).

 

با اینکه تمرین کردن غالبا «لذت‌بخش» نیست اما «نتیجه‌بخش» هست!

لذت واقعی در نتایجی است که بدست می‌آوریم و در امتیازاتی است که آن نتایج در زندگی برای ما به ارمغان می‌آورند بنابراین، اهمیت و کیفیتِ تمرین با نتیجه بخش بودن آن سنجیده می شود نه با احساسی که ما به آن تمرین داریم.

 

 تمرین آگاهانه چیست؟ یک تمرین خوب چه ویژگی هایی دارد؟

تمرین آگاهانه یعنی، برای موضوع مورد نظر خود «هدف گذاری» کرده، برایش «برنامه ریزی» داشته و آن برنامه را با جدیت تمام اجرا کنیم لذا، لازم است قبل از تصمیم به انجام تمرین به این سطح از درک رسیده باشیم، آن وقت هست که با انجام صحیح تمرینات در بازه های زمانی مناسب، می توانیم انتظار داشته باشیم که در آینده نتایج خوب و چشمگیری را بدست آوریم.

چهار ویژگی مهم یک تمرین خوب

1- یکی از راه های تشخیص مفید بودن یا مفید نبودن تمرین این ست که موقع انجام تمرین گذر زمان را متوجه نشوید و ذهنتان از اطراف جدا بوده و متمرکز بر تمرین باشید؛ یکباره به خود بیایید و ببینید با اینکه ساعت‌هاست مشغول تمرین هستید؛ اما اصلا نفهمیدید که این زمان چگونه گذشته است!

2- ویژگی دیگر یک تمرین خوب این است که وقتی جلسه تمرین آن روزتان به پایان می رسد، با ابتدای آن جلسه فرق کرده باشید. پیشرفتتان برایتان تا حدودی ملموس و از آن پیشرفت احساس رضایت داشته باشید اگر اینطور نبود یعنی آن تمرین فایده خاصی نداشته و شما باید تعداد دفعات بیشتری را صرف تمرین آن مهارت کنید.

 

کسی که هزار بار یک مهارت را تمرین می‌کند «شاگرد» است و کسی که هزاران بار تمرین می‌کند «استاد» است.

 

3- خیلی توقع این را نداشته باشید که در برخی موارد مانند نوازندگی ساز، یادگیری رشته‌های ورزشی و...، پس از چند جلسه نتیجه‌ای خاص و دلخواه بگیرید، کافیست دلسرد نشوید و فقط تمرینات خود را به طور مستمر ادامه دهید؛ واقعیت این است که «تمرینات خود را یکباره نشان می دهد» طوری که شما توقع آن را نداشته‌اید!

برای مثال، فرض کنید چندین جلسه را مشغول تمرین یک قطعه موسیقی بوده اید و از اینکه چرا نمی‌توانید به آن خوبی که انتظار دارید اجرا کنید، بسیار کلافه شده اید؛ اما دقیقا فردای روز قبل می توانید خیلی نرم و راحت همان قطعه را که از اجرایش مایوس شده بودید، اجرا کنید و این موضوع شما را بسیار شگفت زده می کند. تمرین باید نه تنها در ذهن شما بلکه در کالبد و فیزولوژی بدن تان نیز بشیند و جا بیفتد بنابراین، فقط به تمرین کردن ادامه دهید و یادتان باشد نتیجه تمرینات یک شبه نه ولی یکباره نمایان می شود!

4- تمرین بایستی در یک بازه زمانی محدود و متناسب با شرایط خودمان تنظیم شود. فراموش نکنید هدف از تمرین پیشرفت است نه فرسودگی! شما نمی توانید روزانه 8 ساعت از وقت خود را به تمرین کردن اختصاص دهید. میزان زمان لازم برای تمرین هر مهارتی متفاوت است، می بایست از استاد و مربی خود در این باره مشورت بگیرید؛ اما به طور کل بازه زمانی معقول بین 2 الی 4 ساعت می باشد.

این نکته نیز فراموش نشود که باید تمرینات به صورت پیوسته انجام شود یعنی اینطور نباشد که تمرینات خود را دو تا 1 ساعت در نظر می گیرید ولی وسط تمرین ده دقیقه تلفن جواب دهید، چند دقیقه حواستان به سریال در حال پخش برود، بلند شوید بروید خوراکی بخورید و... خیر اینطور نمی شود؛
می بایست به طور مدام باشد تا تمرکزتان معطوفِ موضوع شود؛ آن موضوع یا تمرین می تواند یادگیری یک مهارت باشد یا درس خواندن باشد و یا... .

 

بیشترین چیزی که ما را در تمرین کردن خسته می کند «خستگی ذهنی» است نه «خستگی جسمی» به همین دلیل باید به اندازه تمرین کنید و پس از انجام تمرینات به ذهن خود استراحت بدهید؛ اگر ذهن استراحت نکند شما را از تمرین گریزان و از ادامه دادن مایوس می کند (دیگر روی تردمیل نمی روید!).

 

با تمرین قلک مهارت های خود را پر کنید

تمرین کردن مانند پر کردن قلک است یعنی وقتی تمرین می کنید در واقع انگار دارید در قلک خود پول جمع می کنید! قلک‌ها خُرد خُرد و به مرور زمان پر می شوند و روزی می رسد که وقتی درِ آن قلک را باز می‌کنید، از میزان پولی که جمع شده است حیرت زده و خوشحال می‌شوید!

تمرین کردن هم به همین صورت است با این تفاوت که آن تمرینات و یادگیری های حاصل از آنها، قلک و خزانه‌ای خواهند بود که هیچ وقت تمام نمی‌شود.

زیبایی تمرین و مهارت آموزی در این است که اگر در هر تخصصی فقط سه تا پنج سال زمان مفید و واقعی صرف کنید، می توانید باقی عمرتان از آن مهارت استفاده کرده و لذت بِبَرید.


کلام آخر...

با انجام پی در پی و منظم تمرینات، ضمن پذیرش سختی های اجتناب ناپذیر آن و سنجش عملکرد خود پس از هر تمرین و تلاش، می توان روز به روز بهتر شد و به مهارت و دستاورد رسید و نتایج حاصله‌ی آن برای یک عمر لذت برد. 

در راه رسیدن به گنج شخصی و دستاوردهایتان، ممکن است بارها به صحرا و برهوتی بربخورید که میان شما و رویاهایتان قرار می‌گیرند، در این مواقع آیا باز هم به سراغ «تردمیل» می‌روید؟! یا می‌گویید "ولش کن، نشد، درست نمیشه، اصلا نمی خوام، شانس نداریم، خدا نمی خواد و...؟!"

یا اینکه آنقدر اهدافتان درست تعیین و انتخاب شده اند و برایتان باارزش و مهم هستند که ادامه می‌دهید و سختی گذر از آنجا را به جان می‌خرید؟!

 

رسیدن به دستاورد مانند «دو ماراتن» است نه «دو سرعت»، این ورزش استقامت نیاز دارد نه شدت!

به عبارت دیگر پیوستگی تلاش در بلندمدت مهم است یعنی یک کار کوچک را هر روز انجام دادن تا به نتیجه رسیدن.

 

همیشه این انتخاب های ما بوده و هستند که جایگاه ما را ساخته و می‌سازند شاید نیاز باشد در رابطه با یادگیری مهارت تصمیم گیری و مهارت انتخاب بیشتر بررسی و مطالعه کرده و آنها را به خوبی یاد بگیریم و تقویت کنیم.

 

شاد و دلنشین باشید

محصولات ویژه

بروزشده ها