بدون خودشناسی یا خودآگاهی بعید است در کسب و کارتان موفق شوید!
یکی از مهارت های ضروری و مهم برای رسیدن به موفقیت و خودشکوفایی در حوزه ارتباطات و زندگی و حتی کسب و کار، مهارت خودشناسی (خودآگاهی / شناخت خود) است. خودشناسی یعنی شناخت قدرت ها و ضعف ها، خواسته ها و آرزوها، علایق و ترس ها و امثالهم که در نهایت به شناخت هدف در زندگی ختم می شود؛ بی شک بدون خودشناسی تلاش های انسان بی ثمر خواهد ماند.
خودشناسی برای هر شخص منحصر و مختص به خودش است، یک نسخه همگانی نیست که بتوان آن را برای همه افراد یک جور تجویز نمود؛ درست است که در بعضی از موارد نقاط مشترکی در بین تمام افراد وجود دارد اما مسیر و فرآیند خودشناسی برای هر شخص باید به گونه ای ترسیم و طی شود که مهارت های شخصی و بینش همان فرد را ارتقاء دهد و باعث رشد و توسعه فرد شود. بدیهی است هر شخص می تواند با شناخت قابلیت های خود در مسیری روشن گام بردارد.
اکنون می خواهم کمی خودشناسی را از دیدگاهی متفاوت تر بیان کنم و مقداری از حالت کلاسیک آن خارج شویم:
اگر دقت کرده باشید همه ما آدم ها تصور می کنیم که مشکلات و دغدغه هایمان بزرگ ترین مشکلات و مسئله های موجود در کل دنیاست و از قضا دغدغه شخصی من اتفاقا از بقیه بزرگ تر و مهمتر است! وقتی راجع به "همه آدم ها" صحبت می کنیم یعنی چیزی حدود 80 میلیارد نفر که تا الان فوت شده اند و حدود 8 میلیارد نفری که در حال حاضر روی کره زمین دارند زندگی می کنند.
بگذارید کمی متفاوت تر این مورد را بررسی کنیم!
گفتیم که آدم های روی کره زمین!
یک لحظه به این موضوع فکر کنید، این کره زمین به این بزرگی که دغدغه های به ظاهر بزرگ و سنگین ما در مقابل ابعاد و بزرگی آن پوچ و حقیر محسوب می شوند، خودش در مقابل دیگر سیاره ها و ستاره ها چه اندازه ای دارد؟! به قول معروف در این جهان هستی چه عددی محسوب می شود؟!؟!
اگر بخواهیم برای روشن شدن موضوع کمی مصداقی تر صحبت کنیم؛ جالب است بدانید کره زمین از عُطارُد و زهره بزرگ تر است اما در مقابل نپتون و اورانوس و سیاره مشتری بسیار بسیار کوچکتر بوده و جالب تر آنکه در مقابل خورشید نیز به اندازه یک نقطه کوچک است! طوری که می توان روی قطر خورشید تعداد 109 کره زمین را کنار یکدیگر چید!!!! حالا همین نپتون، اورانوس، مشتری، خورشید و صدها و هزاران سیاره و ستاره دیگر، همگی در یک کهکشان قرار دارند و خود آن کهکشان نیز در دل کهکشان های دیگر و همینطور الی آخر......؛ در انتها باید گفت که تمامی اینها همگی در جهان هستی همانند گرد و غبار بوده و با تمام بزرگی خود می بینید که بسیار ناچیز هستند! به نظر حالا می توان نتیجه گرفت که دغدغه های ما در کجای این جهان هستی قرار می گیرند و واقعا ما کجای کار هستیم؟!
خب، این حرف ها به این معنا نیست که ما باید بی خیال زندگی شویم و آنرا رها کنیم، نه، اصلا!
در واقع این صحبت ها بیانگر اینست که برای خودشناسی ابتدا باید بدانیم که ما در کجاییم و چه هستیم؟ تا بیشتر با واقعیت آشنا و متوجه شویم که دغدغه های ما در مقابل این جهان هستی و این همه بزرگی واقعا هیچ هستند ولی ما آنها را برای خودمان بزرگ می بینیم و پیچیده می دانیم!
خودشناسی را از کجا شروع کنیم؟
برای اینکه به خودشناسی برسیم لازم است سه سئوال مهم از خودمان بپرسیم و به آنها جواب دهیم:
حالا این سئوالات را باید در کجا و در چه حیطههایی از خود بپرسیم؟!
یعنی آن سئوالات را در خصوص هر کدام از حیطه های فوق باید از خود بپرسیم و آنها را ریشه یابی کنیم:
فکر (نگران افکاری که در سرمان ایجاد می شوند نباشیم، اینکه با این افکار چه کاری انجام می دهیم مهم است) |
- به چه چیزی فکر می کنم؟ - چرا اینطور فکر می کنم؟ - چطور این فکرم را تغییر دهم؟ |
احساس (به دنبال دلیل واقعی ایجاد و بروز احساسات در خود باشیم و اشتباه برداشت نکنیم) |
- چه احساسی دارم؟ - چرا این احساس را دارم؟ - چگونه این احساسم را تغییر دهم؟ |
رفتار (می خواهیم چه کسی باشیم؟ ما باید سبک زندگی مناسب خود را پیدا و اجرا کنیم) |
- چه رفتاری دارم؟ - چرا این رفتار را دارم؟ - چطور این رفتارم را تغییر دهم؟ |
همانطور که قبلا هم گفته شد، خودشناسی یا خودآگاهی یک کار مشخص نیست، یک فرآیند است که شکل آن در طول زندگی انسان مدام تغییر می کند، پس جواب قطعی ندارد و به یک چیز مشخص هم ختم نمی شود. لازم است یادآور شوم "خودشناسی" چیزی فراتر از این صحبت هاست، موارد بیان شده در این مطلب صرفا یک تلنگر و یک سرنخ است برای اینکه خیلی جدی تر به مقوله خودشناسی بهاء بدهید و به دنبال اطلاعات بیشتری درباره آن باشید.
خودشناسی چیست و چرا خودشناسی مهم است؟!
برای درک بهتر با مثالی دیگر این مورد را بیان می کنم؛ وقتی فردی ناشی برای شنا به استخر یا دریا می رود، هنگامی که در معرض غرق شدن قرار می گیرد از ترس مدام دست و پا می زند و این کار او باعث می شود که خسته شود و بیشتر در آب فرو برود؛ اما فرد مطلع و آگاه (یعنی کسی که اصول و تکنیک های شنا کردن را بلد است) سعی می کند ضمن حفظ آرامش، کمتر دست و پای الکی بزند و با تکنیک هایی که از قبل یاد گرفته و تمرین کرده است خود را به نحوی روی آب نگه دارد تا بهتر تصمیم بگیرد و خود را به خشکی برساند و یا فرصت ایجاد کند تا نیروهای امدادی و غریق نجات ها به کمکش بیایند؛ زندگی و کسب و کار هم به همین شکل است و ما باید با خودشناسی و تقویت این مهارت، یاد بگیریم که چطور فکر کنیم و در قبال احساس ایجاد شده در خود چگونه رفتار حرفه ای از خود نشان دهیم.
برای ارتقاء و تقویت مهارت خودشناسی چه کار کنیم؟!
مهمترین وظیفه ما در خودشناسی "خوب فکر کردن" است. آقای استوان ریچاردز کاوی (Stephen Richards Covey) در خصوص مبحث افکار یک نظریه دارد و آن را اینطور مطرح می کند که؛ به طور کل آدم ها در سه دایره یا سه ناحیه می توانند زندگی کنند:
1- دایره نگرانی ها
این دایره، دایره ای بزرگتر نسبت به دو دایره دیگر است. یعنی آن چیزهایی که ما بر روی آنها هیچ کنترلی نداریم و دست ما نیستند و ما فقط می توانیم نسبت به آنها نگران شویم (مانند/ بلایای طبیعی، رفتار و اشتباهات دیگران، بیماری ها، مرگ، تصمیمات سیاسی و...).
باید به این خودآگاهی و خودشناسی برسیم که واقعا چقدر داریم در دایره نگرانی ها زندگی می کنیم؟ چقدر از عمر خود را در این دایره که اتفاقا تحت اختیار ما نیست، می گذرانیم؟
2- دایره نفوذ
به این معناست که همه چیز آن تحت تاثیر ما نیست و ما می توانیم تا حدودی روی آنها تاثیرگذار بگذاریم و نفوذ داشته باشیم اما به طور کامل تحت کنترل ما نیستند (مانند/ افرادی که با آنها تعامل نزدیک تری داریم مثل خانواده، فرزندان، همکاران و...).
ما نمی توانیم پدر و مادر خود را عوض کنیم و یا فرزند خود را دقیقا مطابق چیزی که دلمان می خواهد تربیت کنیم ولی حتما می توانیم روی آنها نفوذ داشته باشیم.
3- دایره کنترل
کوچکترین دایره، دایره کنترل است که تقریبا همه موضوعات این حیطه تحت کنترل ما هستند و ما برای آنها تصمیم می گیریم، در حقیقت همه چیز دست خودمان است (مانند/ رفتار، نگرش، با وقتم چه می کنم، واکنش به احساسات، عادت ها، رفتارمان با دیگران، ارزش ها، برنامه ها و اهداف و...).
متاسفانه اکثر آدم های معمولی بیشتر عمرشان را در دایره نگرانی ها سپری می کنند، بیشتر دعواها و درگیری های بین افراد به این خاطر است که آنها بیشتر تمرکزشان را روی دایره نفوذ گذاشته اند و می خواهند که خانواده و اطرافیانشان را تغییر دهند، می خواهند آنان را وادار کنند تا آنها آنطور که او دلش می خواهد رفتار و عمل کنند!!! خب نتیجه اش کاملا مشخص است، با این کارها فقط روزگار خودمان سیاه می شود و چیزی جز تلف شدن عمر در پی ندارد.
انسان عاقلی که به دنبال خودشناسی است، مدام از خود می پرسد که من الان دارم در کدام دایره زندگی می کنم؟ و همیشه حواسش به این موضوع هست. کار درست اینست که بیشترین وقت و انرژی خود را روی دایره کنترل خود بگذارد تا با قوی تر کردن خودش بتواند روی اطرافیان و جامعه خودش نفوذ کند و با نفوذش روی نگرانی ها هم اثر بگذارد و در نهایت بتواند با تغییر خودش، دیگران و دنیا را تغییر دهد و این یعنی به موفقیت رسیدن.
هر چقدر دیگران را ملامت کنیم و آنها را مقصر اوضاع و شرایط بوجود آمده بدانیم، در واقع دایره کنترل و نفوذ خود را تنگ تر و کوچک تر کردیم، به اصطلاح بی عرضگی کردیم و خب نتیجه این رویکرد هم کاملا مشخص است که چه می شود! سئوال اینست، تمرکز شما بیشتر روی کدام دایره است؟!؟!
تغییر دیگران از تغییر خودمان شروع می شود.
بنابراین برای اینکه بتوانید خود را بهتر بشناسید و به مهارت خودشناسی دست یابید، ضمن تمرکز بیشتر روی دایره کنترل خود، می بایست استعدادها، علایق، ارزش ها، نقاط قوت و ضعف، اهداف و ویژگی های شخصیتی خود را بدرستی شناسایی کنید. اگر از آنها به خوبی آگاه باشید یقینا بهتر می توانید مسیر زندگی خود را مشخص کنید؛ بهتر و راحت تر می توانید نقاط قوت خود را بهبود بخشید و نقاط ضعف خود را مدیریت کنید.
با خودشناسی می توانید در کسب و کار خود موفق تر عمل کنید
در صورت آگاهی و شناخت صحیح از خود، چنانچه بخواهید کسب و کاری راه اندازی کنید به احتمال زیاد کسب و کاری را انتخاب می کنید که تناسب بیشتری با مهارت ها، علایق و شخصیتتان خواهد داشت، بهترین افراد و همکارانی (تیم کاری) را جذب خواهید نمود که مکمل نقاط قوت و پوشاننده نقاط ضعف تان باشند، با اعتماد به نفس عالی که بدست آورده اید می توانید در نظر کارکنان و مشتریان خود به یک مدیر و رهبری کارآمد ظاهر شوید و همچنین با علم بر توانمندی های خود (نقاط ضعف و قدرت) روی تصمیمات غیرکارشناسانه خود پافشاری نمی کنید و در مواقع لازم از مشاوران و متخصصین مربوطه استفاده و توصیه های آنان را می پذیرید؛ در نتیجه هنگام روبرو شدن با سختی های موجود در راه رسیدن به اهداف خود، تاب و توان بیشتری به خرج می دهید و با قدرت و انگیزه بیشتری به سوی آنها حرکت می کنید و اطرافیان شما نیز در این مسیر با عشق و علاقه در کنار شما هستند بنابراین بی تردید احتمال موفقیت تان در رفع و حل مسائل کاری بیشتر خواهد بود.
یکی از راه های موثر برای تسهیل فرآیند خودشناسی، انجام مدیتیشن (تمرکز ذهنی) است. مدیتیشن کمک می کند افکار منفی از شما دور شوند بنابراین توصیه می شود روزانه حتما دقایقی را در یک مکان آرام و ساکت به انجام مدیتیشن اختصاص دهید.
دستاوردها و مزیت های خودشناسی:
از دستاوردهای و مزیت های تقویت مهارت خودشناسی می توان به موارد ذیل اشاره نمود: دستیابی به روحیه پرنشاط
توانایی اتخاذ تصمیم های بهتر
توانایی حل مسئله
توانایی کاهش نقاط ضعف و تقویت نقاط قوت
افزایش خودکنترلی (غلبه بر عادت های بد)
مقاوم تر شدن در برابر مشکلات (سرسختی)
توانایی انجام انتخاب های آگاهانه
داشتن آرامش بیشتر
توانایی شناسایی موضوعات با اهمیت، کم اهمیت و بی اهمیت (به تفکیک دایره های زندگی)
*** پیشنهاد می شود در مسیر خودشناسی و به منظور حصول نتیجه بهتر حتما از یک کوچ حرفه ای (بیزینس کوچ یا لایف کوچ) کمک بگیرید.
- مطالعه مقاله "چه نوع طرز فکری را انتخاب کنیم؟!" در راستای مفهوم خودشناسی بسیار کمک کننده و موثر است، پیشنهاد می شود حتما مطالعه کنید.