وارد شوید
x
یا
x
ثبت
x

یا

آرکتایپ چیست و به چه معناست؟

آرکتایپ (الگوها و سمبل های نام آشنا)

یقینا همه ما با یکسری الگوها، رفتارها، شخصیت‌ها و... که از دیرباز تا کنون و در طول تاریخ شکل گرفته و تکرار شده‌اند آشنا هستیم. آنها دیگر برای ما تبدیل به نمادها و سمبل های نام‌آشنایی شده اند. معمولا در مواقعی که با این الگوهای تکرار شونده مواجه می‌شویم، بدون نیاز به توضیح اضافه ای، مفاهیمی واضح و قابل درک، در ذهن ما زنده می شوند. نام‌آشنا بودن این نمادها و الگوها برای عموم مردم، باعث شده که افراد بتوانند خواسته‌ها و منظورشان را خیلی راحت‌تر به دیگران انتقال دهند.

آرکتایپ چیست و به چه معناست؟

در زبان لاتین، پیشوند آرک (Arch) به معنای اصیل بودن، قدیمی بودن و یا ریشه‌دار بودن استفاده می‌شود، اگر واژه تایپ (Type) را هم به معنای الگو، مدل و یا قالب در نظر بگیریم، می‌توانیم در زبان فارسی واژه آرکِتایپ (آرکی تایپ / Archetype) را " کهن الگو " معنا کنیم.
درست است که واژه آرکتایپ به معنا و مفهوم قدیمی بودن و کهن بودن است اما به این نکته نیز توجه داشته باشید که در حوزه‌های مدیریت، اقتصاد و جامعه شناسی از این واژه به مفهوم "گویاترین مثال" و یا "کامل‌ترین مثال" استفاده می‌کنند.

برای درک بهتر مفهوم آرکتایپ یا همان کهن الگو به مثال‌های زیر توجه کنید:

در دنیای امروزی، برند اپل گویای نوآوری در کسب و کار است؛
برای ما ایرانی‌ها شخصیتی به نام رستم در شاهنامه، سمبل قدرت فیزیکی و تنومندی است؛
آرش کمانگیر فداکاری برای وطن را در ذهن ما تداعی می‌کند،
واژه فرشته برای بسیاری از مردم دنیا، گویاترین مثال و سمبل برای پاکی و خوبی و مهربانی است؛
از داو جونز (Dow Jones) هم می‌توانیم به عنوان آرکتایپ بازار بورس و سرمایه یاد کنیم؛
و مثالهای متعدد دیگر...

 

مقاله های پیشنهادی (بهتر است قبل از ادامه خواندن این مقاله این موارد را مطالعه کنید) :

tick small تفکر سیستمی چیست و مفهوم آن چه هست؟

tick small کاربرد تفکر سیستمی در بخش‌های مختلف

 

تعریف آرکتایپ یا کهن الگو

مدل‌ها و الگوهایی از قبیل رویدادها، روندها، خطاها و رفتارهایی که در طول تاریخ به وقوع پیوستن و در ادامه مدام تکرار و تقلید شده‌اند و امروزه نیز می‌توان موارد مشابهی از آنها را مشاهده و یا برای مثال از آنها استفاده کرد را آرکتایپ یا کهن الگو می‌‎نامند.
توجه داشته باشید این مدل‌ها و الگوها می‌توانند مثبت و یا منفی، درست و یا غلط باشند که در طول زمان توسط افراد با خِرَد و بی‌خِرَد پدید آمدند و بارها نیز تکرار شده‌اند و به احتمال زیاد باز هم تکرار خواهند شد! اما طبیعتا موارد منفی پر رنگ تر بوده و بیشتر دیده می‌شوند.

آرکتایپ های سیستمی یا کهن الگوهای سیستمی

هنگامیکه از آرکتایپ‌های سیستمی و یا همان کهن الگوهای سیستمی صحبت می‌شود، منظور الگوهای هستند که همیشه نمونه‌هایی از آنها در طول تاریخ وجود داشته و یافت می‌شوند و در آینده نیز مجددا تکرار خواهند شد. با دقت و تامل در آرکتایپهای سیستمی، می‌توان به ساختارها و مدل‌های تصمیم‌گیری متداول و مرسوم و همینطور به نحوه عملکرد آنها پی بُرد و با شخصی‌سازی و بهینه سازی این ساختارها، اثربخش ترین مدل‌ها را برای حل مسائل مشابه به کار گرفت و استفاده نمود. البته به این نکته نیز توجه نمایید که یافتن و مشاهده کهن الگوها در مسائل پیش آمده امروزی، صرفا به ما یک دید اولیه می‌دهند و لازم است برای حل آن مسائل، جنبه‌های دیگر اثرگذار را نیز مورد بررسی قرار داد و در نظر گرفت و سپس با تجمیع جوانب، نسبت به تصمیم‌‌گیری اقدام نمود.


انواع آرکتایپ های سیستمی / انواع کهن الگوهای سیستمی

برای درک بهتر مفهوم آرکتایپ‌ها و کهن الگوهای سیستمی به مثال‌های زیر توجه کنید:

- آرکتایپ سیکل معیوب یا آرکتایپ چرخه ناقص

هنگامیکه از راه حلی استفاده کنیم و با هر بار استفاده از آن راه حل، به جای کمک به ما و حل مسئله، ما را به جایی بدتر از جای اول برساند، دچار "سیکل معیوب" یا "چرخه ناقص" شده‌ایم. به عبارت دیگر، وقتی راه حلی اوضاع را از اول هم بدتر کند چرخه ناقص یا سیکل معیوب آغاز شده!
از این آرکتایپ مثال‌های فراوانی را در حوزه مدیریت کشورمان و در تمامی دوران می‌توان پیدا کرد!

برای مثال، سیستم تولید و توزیع محصولات کشاورزی را در نظر بگیرید،
هر ساله برخی از محصولات کشاورزی یا آنقدر کمیاب می‌شوند که قیمت‌ها سر به فلک می کشند و یا آنقدر زیاد تولید می‌شود که مجبور به امحاء و از بین بردن آنها می‌شوند!
هر سال هم هر کسی، دیگری را مقصر اعلام می‌کند، یک بار کشاورز را مقصر اعلام می‌کنند، یک بار وجود دلال‌ها و احتکار کننده‌ها را، بار دیگر سیستم توزیع و یا نحوه قیمت گذاری و...؛
از طرف دیگر متاسفانه به دلیل سوء مدیریت و موانع اقتصادی و سیاسی اکثر مواقع امکان صادرات هم وجود ندارد.

- آرکتایپ درمان بدتر از درد

کهن الگوی درمان بدتر از درد، چیزی شبیه به آرکاتایپ و یا کهن الگوی سیکل معیوب است. در این کهن الگو ساختار بدین شکل است که برای مسئله‌ای راه حلی در نظر گرفته می‌شود که در کوتاه‌مدت وضعیت را بهتر می‌کند اما در بلندمدت اوضاع بدتر می‌شود!
یعنی راه حل انتخابی مانند یک مُسَکّن درد را بطور موقت تسکین می‌دهد، درد مقطعی پنهان می‌شود اما چون دلیل اصلی بیماری پیدا و درمان نشده، بیماری می‌تواند حتی بدتر و بُغرَنج‌تر هم بشود.

- آرکتایپ هدف گذاری اشتباه

وقتی برای خود و یا سیستم خود هدفی را در نظر می گیریم و بی وقفه برای آن هدف تلاش و منابع صرف می کنیم، در حالیکه نتیجه آن چیزی نیست که باید باشد و یا می‌توانست خیلی بهتر از اینها باشد، در واقع در هدف‌گذاری اشتباه عمل کرده و وقت و منابع خود را بیهوده مصرف کردیم.
برای مثال خانواده‌هایی را در نظر بگیرید که از ابتدا به فرزند خود سخت می‌گیرند و برایش تکلیف می‌کنند که باید مثلا دکتر و یا مهندس شوند بی آنکه به توانایی‌ها و علاقه‌مندی‌های فرزند خود و مخصوصا به مهارت آموزی او، توجهی داشته باشند؛ مدام آن بچه را از این کلاس درس به آن کلاس درس می برند و ثبت نام می‌کنند و بطور کل محیط زندگی و دوران بچگی او را غم‌انگیز و زجرآور می‌کنند و... (این قبیل خانواده‌ها که تعدادشان هم کم نیست، گویا به دنبال جبران آینده‌ای هستند که برای خود می‌پسندیدند و احتمالا در حال حاضر به آن نرسیده اند!)

زمان می‌‌گذرد، بعد از اینکه نتایج کنکور می آید، عموما شگفت زده می‌شوند که فرزندشان یا اصلا رتبه‌ای نیاورده و یا با رتبه چند رقمی در رشته فلان و در شهرستان فلان و در دانشگاه دسته چندم فلان جا، قبول شده!
در حالیکه برخی دیگر از هم کلاسی‌ها و هم سن و سالان آن بچه، هم بچگی شیرینی داشته اند و هم در رشته‌های مورد علاقه خود قبول شدند و یا برخی اصلا به دانشگاه نرفته و در حرفه و کاری که به آن علاقه داشته و از خود استعداد نشان داده‌اند مشغول به کار هستند و تا حدودی مسیر زندگی شان مشخص و چیده شده!

خب...، نتیجه آن هدف گذاری چه شد؟! پس چه شد آن همه خرج و هزینه و زمان صرف شده؟! چگونه می‌توان آن عمر رفته را برگرداند؟!
اگر از ابتدا به دنبال کشف علاقه فرزندان خود می‌بودند، با مشاور و متخصص مشورت می‌کردند و در رشته‌های مورد علاقه فرزند خود هزینه و سرمایه گذاری می‌نمودند و...، چقدر می‌توانست متفاوت‌تر باشد!
و متاسفانه این آرکتایپ و کهن الگو (هدفگذاری اشتباه) از گذشته بوده، همچنان هم تکرار می‌شود و احتمالا باز هم تکرار خواهد شد!

مثالی در سطوح بالاتر، وقتی نظام آموزش و پرورش، تمرکز خود را بر روی «نمره‌ی امتحانی» بگذارد، دانش آموزانی پرورش پیدا خواهند کرد که صرفا در «کسب نمرات عالی در امتحانات» تخصص دارند، نه الزاما در دانش و فهم و مهارت های زندگی!

- آرکتایپ موفقیت برای فرد موفق‌

فرض کنید در سازمانی قرار است کاری تخصصی و فنی انجام شود و دو نفر از کارشناسان (اکبر آقا و عذرا خانم) کاندید و یا انتخاب می‌شوند که آن کار را انجام دهند، در نهایت با تعارف و نه خواهش می کنم و شما بفرمایید و... خلاصه اکبر آقا انتخاب می‌شود، ایشان آن کار را بدرستی و با موقیت انجام می‌دهد؛
چند هفته بعد، مجددا همان مورد ولی در شرایطی با اهمیت‌تر می بایست انجام می شد، تقریبا تمام اعضا اتفاق نظر داشتند که بهتر است باز هم اکبر آقا که دفعه قبل این کار را به خوبی انجام داده، این بار هم ایشان انجام دهد، که باز هم اکبر آقا موفق عمل می‌کند؛
چند روز پیش، که اوضاع حساس‌تر و خیلی جدی‌تر شده بود، طبیعی بود که دیگر کسی بهتر از اکبر آقا وجود ندارد، چرا که دیگر جای ریسک وجود ندارد...!
خب...، چی شد؟!
دفعه اول، انتخاب بین اکبر آقا و عذرا خانم، یک انتخاب تصادفی یا حداقل کم اهمیت بود، اما امروز انتخاب اکبر آقا و کنار گذاشتن عذرا خانم کاملا منطقی و قابل دفاع به نظر می رسید!
این مورد نیز یکی دیگر از کهن الگوها و یا همان آرکتایپ هایی است که به وفوور شاهد آن بودیم و هستیم و به احتمال قوی همین الان خودتان مثال های زیادی از این جنس به خاطر آورده‌اید، بنابراین دیگر لازم به توضیح اضافه‌تر نیست.

- آرکتایپ گلوله های برفی و محدودیت های رشد

گلوله های برفی نماد رشدهای سریع و بزرگ هستند. گلوله‌های برفی کوچکی که از بالای کوه سرازیر می‌شوند و با غلتیدن به سمت پایین، راه رشد را برای خود هموارتر می‌کنند!
اما بالاخره محدودیت‌هایی، مانع رشد بیشتر می‌شوند و سرعت رشد را کاهش می‌دهند. این محدودیت‌ها در قالب حلقه‌های علت و معلول منفی خودشان را نشان می‌دهند. در اینجور مواقع می بایست محدودیت‌ها را شناسایی و به دنبال رفع آنها بود نه اینکه عوامل رشد دهنده را تقویت نمود چرا که اگر ممکن است نتیجه عکس بگیریم.

برای مثال، اگر به دنبال "رشد جمعیت" در یک جامعه و یا کشوری بوده‌ایم و راهکارهای رشد جمعیتی که بکار گرفته‌ایم تا کنون خوب جواب داده ولی اکنون به محدودیت‌هایی مانند تامین خورد و خوراک، دارو و... برای جمعیت حاضر برخورد کرده‌ایم، حال دیگر رشد جمعیت بدون رفع این محدودیت‌ها، می‌تواند پس از مدتی نتیجه عکس بدهد و چه بسا موجب تشدید مرگ و میر نیز بشود!

مثال‌های دیگری مانند نوسانات قیمت در بازارهای مالی، اشباع یک محصول در بازار و... نیز از جنس این آرکاتایپ‌ها و کهن الگوهای سیستمی می‌باشند.

- آرکتایپ تشدید رقابت

وقتی با مقایسه دو فرد و یا دو گروه و یا دو سازمان بین آنها رقابت ایجاد می کنیم، این رقابت شاید بتواند باعث افزایش انگیزه و تلاش طرفین شود و طرفی که بهتر عمل کند طبیعتا از طرف دیگر پیشی بگیرد اما چیزی هایی هستند که به دلیل نداشتن تفکر سیستمی از آنها غافل خواهیم شد؛
یکی از آن موارد فشار و احساس استرس و تهدید همیشگی است که در وجود طرفین ایجاد و ابقاء می‌شود!
همچنین ممکن است در آن زمینه ای که در حال رقابت هستند پیشرفت کنند اما چون تمرکزشان بیش از حد بر روی آن مورد است، از رشد و پیشرفت در سایر قسمت‌ها و موارد دیگر جا می‌مانند و حتی پس‌رفت می‌کنند!
مورد دیگر اینست که، در جایی که امکان رقابت برای‌شان مقدور نیست شروع به تخریب و بدگویی رقیب خود می‌کنند!

اگر در سیستم خود دیدید که افراد حاضر به همکاری با یکدیگر نیستند، مدام پشت سر دیگران از آنها بدگویی و غیبت می‌کنند، دستاوردهای خود را یکدیگر مخفی می‌کنند، اطلاعات و تجربیات خود را با افراد دیگر سیستم به اشتراک نمی گذارند، افرادی که بهتر عمل می‌کنند را مورد آزار و اذیت قرار می‌دهند و یا در کارهای تیمی و گروهی مشارکت خوبی انجام نمی‌دهند، چشم و هم چشمی وجود دارد و...؛
تقریبا می‌توانید مطمئن شوید که سیستم شما دچار آرکتایپ تشدید رقابت شده است!


سخن آخر...

در این مقاله سعی شد تا شما را با معنا و مفهوم آرکتایپ و یا همان کهن الگو و همچنین با چند نوع از این آرکتایپ‌ها و کهن الگوهای سیستمی آشنا کنیم اما توجه داشته باشید، تعداد و تنوع این آرکتایپ ها و کهن الگوها (الگوهای تصمیم گیری و رفتاری قدیمی) بسیار زیاد است، این چند نمونه صرفا برای درک بهتر مطلب و دید گرفتن شما عزیزان بیان شدند. شما خود می‌توانید الگوهای دیگری را در کار و زندگی خود مشاهده و کشف نمایید.

 

شاد و دلنشین باشید

محصولات ویژه

بروزشده ها