چطور مشکل را فرصت ببینیم؟!
خیلی وقتها بعضی چیزها هستن که می دانیمشان اما نمی توانیم به کار بگیریم و نیاز هست که هرزگاهی دوباره و یا چند باره برایمان بازگو شوند تا بار دگیر ویندوز ذهنمان بالا بیاید! یکی از آن موارد، نوع عملکرد ما در مواقع مواجهه با مشکلات و چالش های پیش نشده است. برخی از روزها اتفاق هایی میفتد که ما را بی انرژی و بی انگیزه (فِسسس...) می کند و مثل قناری در قفس گیر میافتیم! نمیدانیم که چه کاری انجام بدهیم بهتر است بنابراین مغزمان هنگ می کند و هیچ اقدامی نمی کنیم و یا از آن بدتر شرایط را بهم ریخته و پیچیده تر می کنیم (گره را کور می کنیم)!
تقریبا مطمئنم با خواندن همین این چند خط بالا، بسیاری از آن اطلاعات و دانش قبلی که در ذهنتان تهنشین شده بود تکان خورده و بالا آمده (همان ویندوز ذهنتان را می گویم) و تا ته حرفم را خوانده اید که می خواهم چه بگویم!
اما اگر دقت کنید خواندن همین چند خط باعث شد که به خود بیایید، درست است؟!
بنابراین می توان نتیجه گرفت که گاهی فراموش می کنیم که درست و غلط و یا خوب و بد چیست؟!
چاره کار آموزش مستمر است، آموزش مستمر می تواند مثل یک تلنگر ما را به خود بیاورد تا همیشه آماده استفاده از آموخته های خود در شرایط و موقعیت های پیش آمده، باشیم.
برای یه تلنگر دوباره آماده اید؟!؟!؟ پس تا انتها و بطور مستمر با ما همراه باشید...!
تبدیل مشکل به فرصت چطور ممکن است؟!
در این مقاله سعی دارم درباره موضوع مهم "چگونگی تبدیل مشکلات به فرصتها" صحبت کنم، پس اینطور شروع می کنم:
اولین و مهمترین قدم برای توانمند شدن در تبدیل مشکلات به فرصتها، پذیرش شرایط و مشکلات است (پذیرش، خود مقولهای بسیار مهم است که باید بطور مفصل به آن پرداخته و کاملا درک شود).
باید پذیرفت که مشکلات جزء جداییناپذیر کار و زندگی ما هستند و کاملا بدیهی است که پیش بیایند. چه بخواهیم و چه نخواهیم، چه آمادگیاش داشته باشیم و چه نداشته باشیم، این مشکلات پیش خواهند آمد.
البته این نکته را هم متذکر شوم که خود ما هم عادت کردیم هر چیزی که پیش می آید و با انتظارات ما در تضاد و تناقض هست، به صورت ناخودآگاه به آنها لیبل "مشکل" بچسبانیم! (آنها را مشکل می نامیم در صورتیکه اکثر آنها فرصت هستند).
نکته اینجاست که مشکلات می توانند انسانها را قویتر و توانمندتر کنند؛ چگونه...؟!
وقتی مشکلات پیش می آیند ممکن است در مواقعی اشتباه کنیم و شکست بخوریم، خب چه اشکالی دارد؟!
در واقع شکست نوعی از تجربه بوده و تجربه بسیار ارزشمند است، برای آن بهایی دادهایم تا بدستش آوردیم! مگر شما وسیله خانه و یا هر چیز دیگری را که می خرید، بی جهت دور می اندازید؟! خیر، چرا؟! چون برایش پول دادید و بهاء پرداخت کرده اید؛ تجربه هم از جنس "اموال و دارایی" است؛
بنابراین باید پذیرفت که شکست پلهایست برای موفقیت و کلیدی است برای اسطوره شدن!
به این دلیل است که می گویم هر مشکل و مسئله ای یک فرصت است برای رشد و پیشرفت ما، در هر صورت هر اتفاقی بیفتد برای ما بُرد است؛ اگر حلش کنیم که خوشحال و ذوق زده خواهیم شد و اگر شکست بخوریم، تجربه ای با ارزش بدست آورده ایم! البته به شرط آنکه از آن تجربه درس بگیریم و در آینده دیگر آن را تکرار نکنیم؛ از اینرو برای ما دو سر بُرد خواهد بود.
تاثیر بار معنایی کلمات و واژگان بر احساس و رفتار
بار معنایی کلمات بر روی مغز و به پیرو آن بر روی احساس و رفتار ما تاثیر زیادی می گذارد، بنابراین به این موضوع باید توجه ویژه ای داشت.
می توانیم به جای کلمه مشکل از کلمه و یا واژه های جایگزین مانند فرصت یا مسئله یا چالش که بار معنایی مثبت و یا خنثیایی دارند استفاده کنیم چرا که واژه مشکل بار معنایی منفی داشته و باعث می شود احساساتی همچون ترس و اضطراب که قاتل تمرکز و تصمیم گیری درست هستند به سراغ ما بیایند؛ اما اگر از واژههای جایگزین مثبت استفاده کنیم، به جای احساسات بد، احساس هیجان در ما ایجاد می شود که می تواند بعنوان یک مشوق برای داشتن عملکردی بهتر، باشد. (شما می توانید به اقتضای هر موقعیتی که در آن قرار می گیرید و متناسب با سلیقه خود از کلمات و واژههای جایگزین پیشنهادی که بار معنایی منفی ندارند، استفاده کنید).
فرآیند ذهنی به زبانی ساده به این صورت شکل می گیرد:
وقتی به جای "مشکل" می گوییم "مسئله"، ذهن ما اینطور تفسیر می کند که "خب این یک مسئله است"!
سالهاست که این موضوع در ذهن ما اینطور جا افتاده که مسئلهها همیشه قابل حل هستند، بنابراین ذهنمان مقاومتی نشان نمی دهد و دچار ترس و استرس و نگرانی نمی شویم؛ با این رویکرد ذهنی و این تغییر دیدگاه، می توانیم قوای فکری و تصمیم گیری خود را بدرستی معطوف پیدا کردن راه حل های مناسب برای آن موضوع و شرایط پیش آمده، کنیم. اینطور به نظر می رسد که نگرش ما در تغییر رفتار ما تاثیرگذار است، بنابراین هر کدام را که تقویت کنیم ضمن تاثیر بر روی دیگری، می توانیم به نتایج عالی دست یابیم.
این نکته را فراموش نکنید "بزرگی و کوچکی مشکلات" با "بزرگی و کوچکی خود ما" رابطه عکس دارد؛ به این معنا که اگر خودمان را در مقابل مشکل پیش آمده بزرگ تر ببینیم، به همان میزان آن مشکل برای ما کوچک و رفع کردنش آسان تر خواهد شد و اگر خودمان را کوچک و ضعیف بدانیم، مشکل بر ما غلبه خواهد کرد!
جمع بندی
اگر از تفکر و دیدگاه خود دائما مراقبت کنیم و آنها را از منفی به مثبت تغییر جهت دهیم، دیگر مشکلات را حاد نمی بینیم، دست اندازهای زندگی ما نمی شوند بلکه آنها به صورت چالش و فرصت هایی مغتنم می پنداریم در نتیجه زندگی با کیفیتتری هم خواهیم داشت.
یادمان باشد افکار منفی همیشه وجود دارند. آنها همانند آب اقیانوس ها که دور تا دور کشتی ها را فرا گرفته اند هستند، اگر کشتی سوراخ شود و بلافاصله تعمیر نشود (کنترل نشود) خیلی زود آب به داخل کشتی نفوذ کرده و موجب غرق شدن کشتی می شود! اما تا قبل از آن و یا پس از جلوگیری از ورود آب به داخل کشتی، آن آبها هستند و کشتی از آن آب ها برای حرکت خود استفاده می کند.
بنابراین باید دائما با تمرین، ایجاد انگیزه و انجام اقدام به موقع، از بروز این چنین حوادثی در زندگی خود جلوگیری کنیم. این مهارت را یاد بگیریم و تمرین کنیم که با چالش های زندگی خود تعامل کنیم نه اینکه تسلیمشان شویم و اجازه دهیم که کنترل اوضاع را از دست مان خارج کنند.
شاد و دلنشین باشید