تفکر سیستمی از نگاه پیتر سنگه
پیتر سِنگه یکی از پیشتازان تفکر سیستمی و شخصیتهای مهم در این حوزه است. او ایدههای جالبی در این زمینه داشته است که میتوانید با مطالعه مقالات و کتابهایش، با آنها بیشتر آشنا شوید. در ادامه، مفاهیم اصلی تفکر سیستمی را از منظر و دیدگاه پیتر سنگه مرور خواهیم کرد و سپس به بررسی بیشتر ایدههای او در این زمینه خواهیم پرداخت.
تفکر سیستمی، به عنوان یک رویکرد جدید، چندبُعدی و کارآمد در حل مسائل، در سالهای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ به وجود آمد. این رویکرد، برای حل مسائل پیچیده و چالش برانگیز، از تحلیل سیستمی و بررسی ارتباطات بین اجزای مختلف سیستم استفاده میکند. در واقع، تفکر سیستمی رویکردی است که بر اساس آن، هر مسئله را به عنوان یک سیستم مدل میکنیم و با تحلیل اجزای آن و روابط و تعامل بین آنها، راهحلهای بهتر و کارآمدتری را برای حل آن مسئله مییابیم؛ به این صورت که به جای تمرکز بر رفتار یک بخش از سیستم، به تمامی سیستم به عنوان یک «کل» توجه میکنیم.
این رویکرد در بسیاری از زمینهها، از جمله مدیریت، اقتصاد، فناوری اطلاعات، علوم اجتماعی، محیط زیست، بهداشت و درمان و... مورد استفاده قرار میگیرد.
- سیستمها با تعاملات و وابستگیهایی که بین بخشها و قسمتهای آنها وجود دارد، کار میکنند. تفکر سیستمی به بررسی این تعاملات و وابستگیها توجه میکند تا بتواند سیستم را بهتر درک کند.
- سیستمها در معرض عدم قطعیت هستند و ممکن است به طور غیرمنتظرهای عوض شوند. تفکر سیستمی به بررسی این عدم قطعیت توجه میکند و سعی میکند با تحلیل رفتار سیستم در طول زمان، راهحلهایی را برای مدیریت و بهبود آنها پیدا کند.
پیتر سنگه در کتاب "تفکر سیستمی: آغاز یک روش جدید برای حل مسائل" چندین ایدهی جالب در ارتباط با تفکر سیستمی مطرح کرده است.
او معتقد است تفکر سیستمی به ما کمک میکند تا به مسائل با دیدگاه جدیدی بنگریم و راهحلهایی را پیدا و انتخاب کنیم که پیچیدگیهای موجود را به خوبی مدیریت کنند. همچنین، او با تاکید بر این نکته، به مدیران توصیه میکند که از تفکر سیستمی در برنامهریزی و اجرای استراتژیهای سازمانی استفاده کنند، زیرا این رویکرد به آنها کمک میکند تا به عنوان یک «کل» تصمیمگیری کنند و ارتباطات بین اجزای سازمان را بهبود بخشند.
سِنگه به اهمیت دیدگاههای جدید و نوآوری در حل مسائل و تصمیمگیری نیز تاکید بسیار دارد. او معتقد است که برای پیشرفت و رسیدن به نتایج بهتر، باید به دنبال راهحلهای جدید و نوآورانه بود. به همین منظور در کتاب خود ایدهی جالبی را مطرح میکند که به آن " دایره سفید " میگوید.
او این طور بیان میکند که در مواجهه با مسائل پیچیده، به جای تلاش برای پیدا کردن یک راهحل دقیق و کامل، باید به دنبال ساختن یک دایرهی سفید بود که به معنای توجه به جوانب جدید و ناشناختههای مسئله است.
به عنوان مثال، در حل مسائل مدیریتی، باید به جوانبی نظیر روابط انسانی، فرهنگ سازمانی و محیط کسبوکار نیز توجه نمود و از تفکر سیستمی برای تحلیل ارتباطات بین این جوانب استفاده کنیم.
همچنین سِنگه در بخشی دیگر از کتابش، مفهوم " حلقه عکس العمل " را مطرح کرده است. این مفهوم بر اساس این ایده است که هر تغییر در یک سیستم، ممکن است تغییرات زنجیرهای در سایر اجزای سیستم ایجاد کند. بنابراین، در حل مسائل پیچیده، باید به دقت بررسی کنیم که هر تغییری که اعمال میکنیم، چه تاثیری بر روی سایر اجزای سیستم خواهد داشت.
ایشان به اهمیت تفکر در مورد آینده و پیشبینی رویدادهای آینده اشاره میکند. در واقع، او باور دارد که اگر بتوانیم آینده را پیشبینی کنیم، میتوانیم برای مواجهه با چالشهای آینده آماده باشیم و برنامهریزی مناسبی برای آنها داشته باشیم.
چند جمله آموزشی از پیتر سنگه:
- مشکلات امروز ما ناشی از راهحلهای دیروز ما هستند.
- انسانها هرگز با تغییر مخالفت نمیکنند، آنها با تغییر کردن خودشان مخالفند!
- دنیا از دایره ساخته شده است این در حالی است که ما فقط به خط فکر میکنیم.
با توجه به سرعت تغییرات و وجود ابهامات زیاد و پیچیدگیهای فراوان در دنیای امروزی، تفکر سیستمی میتواند به عنوان ابزاری کارا و موثر برای کشف و درک بهتر این پیچیدگیها و ابهامات باشد به همین دلیل توسعه و بهبود تفکر سیستمی به عنوان یکی از اهداف اصلی بسیاری از سازمانها و شرکتها در دنیای امروزی محسوب میشود.